کتایون ریاحی، زهرا امیرابراهیمی تازه برای ارضای یک ولع؟!


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : شنبه 31 فروردين 1392
بازدید : 752
نویسنده : علیرضا

قتلش توسط پدرش و... اینها بدهند و این در حالی بود که زهرا امیرابراهیمی اصالت این فیلم را رد کرد و حتی پس از خروج از ایران و اخذ پناهندگی یا اقامت از فرانسه نیز بر عدم اصالت این فیلم ها تاکید مجدد کرد تا به نوعی عنوان کند که از ترس عواقب پذیرش مسئولیت این فیلم ها، دست به انکارشان در ایران نزده و همچنان بر گفته اش مصر است. پس از زهرا امیرابراهیمی نیز از این دست اخبار بسیار مورد توجه قرار گرفت و به خصوص حضور بازیگران زن ایرانی در محافل بین المللی که فاقد پوشش اسلامی کامل بودند، بلافاصله با انتشار تصاویر مورد توجه واقع می شود و به شیوه های مختلف به حواشی ادین اتفاقات دامن زده می شود که طبیعتاً واکنش هایی نیز از سوی بازیگران در پی داشت. رسانه ها نیز هریک به نوعی از این تصاویر بهره برداری می کردند و می کنند.

گروهی از رسانه های عامه پسند صرفاً با محو کردن بخشی از تصاویر و انتشار آنها در پی جذب بازدیدکننده هستند و گروهی دیگر نیز تحت عنوان دفاع از ارزش های اسلامی عملاً در پی جذب بازدیدکننده یا خریدار نشریه بوده اما تصاویر را با متنی دیگر و مثلاً نقد این پوشش بازیگران منتشر میکنند. در واقع نیت یکی است و تنها شکل ماجرا و ادبیات تیترها و متون انتشار یافته برای چنین مسائلی تفاوت می کند اما چرا چنین انگیزه هایی برای پرداختن به چنین حواشی درباره بازیگران هر روز پررنگ تر از قبل شده و دامن رسانه های رسمی را نیز می گیرد؟ پاسخ این پرسش در یک عبارت قابل خلاصه سازی است: «ولع مخاطب». وقتی با انتشار چنین تیترهایی برخی نشریات عامه پسند اتفاق نادر چاپ دوم را تجربه می کنند یا چنین اخباری در زمره پربیننده ترین اخبار رسانه ها قرار می گیرند، رسانه ها انگیزه پیدا می کند برای رفع ولع کاذب بخشی از افکارعمومی و جذب سیل عظیمی از مخاطبان، از مرزهای اخلاق عبور کند و بعضاً حتی بدون کسب اطمینان از یک واقعه یا اصالت یک تصویر بازیگر یا هر چهره مشهور دیگری، به حواشی پیرامون آن دامن بزند؛ اتفاقی که در روزهای اخیر گریبان کتایون ریاحی را نیز گرفت.

این تصاویر که زنی شبیه به این بازیگر کشورمان را در کنسرت یکی از خوانندگان ایرانی آن سوی آب نشان می دهد که بر روی سن نیز حاضر می شود، در روزهای اخیر منشا اخبار فراوانی بوده و چهره های انتظامی نیز به طور غیرمستقیم در این باره اظهارنظرهایی داشته اند که البته در مواردی نیز عجیب بوده که اظهارنظر معاون اجتماعی ناجا مبنی بر پیگیری بدحجابان در خارج از کشور ار طریق اینترپل از جمله آنها بود که البته به نظر هشدار بود، چرا که چنین پیگیری حداقل از طریق اینترپل جنبه عملیاتی ندارد.

حتی چهره ای چون فرج الله سلحشور کارگردان یوسف پیامبر نیز بدون آنکه از صحت و سقم این تصاویر اطمنان حاصل نمایند، چندین مصاحبه متفاوت درباره کتایون ریاحی انجام داده و این تصاویر را سندی برای تایید اظهارات پیشینش خواند که صهیونیستی بودن سینمای ایران خواند که مبانی و اصول بازی اش را هالیوود تعیین و تبیین کرده است. جالب آنکه پس از تکذیب اصالت این تصاویر، سلحشور مجدداً مصاحبه کرد و بدون آنکه درباره گفته های پیشینش سخنی به میان آورد، از عدم صحت تصاویر ابزار خرسندی کرد!

البته اندکی دقت در این تصاویر برای هر ناظر رسانه ای دقیقی مشخص می ساخت، تصاویر علی رغم برخورداری از شباهت هایی مربوط با این بازیگر متاهل سینما نیست که قطعاً انتشار این تصاویر برای روابط و زندگی شخصی اش نیز حواشی فراوانی در پی داشته اما به هر صورت همان ولع مورد اشاره منجر به آن می شود که به این اخبار حداقل در قالب گرفتن تکذبیه از این بازیگران پرداخته شود و خواسته یا ناخواسته به این حواشی دامن زده شود. هرچند رسانه ها به صورت وسیع ظرفیت جهت دهی اجتماعی و رفع یک معضل اجتماعی را دارند اما تا زمانی که ولع بالایی در سطح افکارعمومی نسبت به چنین اخباری وجود دارد، رسانه ها صرفاً با بایکوت چنین اخباری نمی توانند در کنترل این فضا نقش آفرین باشند و همانگونه که کتایون ریاحی، زهرا امیرابراهیمی تازه برای ارضای این ولع اجتماعی شد، از این پس نیز شاهد موارد دیگری از چنین توجهاتی خواهیم بود که با جایگاه اخلاق در یک جامعه اسلامی فاصله دارد.

به نظر می‌رسد تکلیف رسانه ها در این حوزه، تقبیح صریح و شدید چنین فضای اجتماعی است که پس از انتشار تصویری غیرپوشیده از یک بازیگر، صدها هزار سرچ را در موتورهای جستجو در پی دارد و تنها زمانی می توان به رفع این فضا امیدوار بود که دیگر حتی طرح این موضوع در قالب یک دیالوگ میان دو شهروند یک رفتار زشت تلقی شود و حداقل چنین کنجکاوی هایی به عنوان عملی زشت در خفا صورت پذیرد و این اتفاق شدنی است، کما اینکه با ارتقای فرهنگ شهروندی، کندن گلهای فضای سبز شهرهای بزرگ از اتفاقی مرسوم به امری نادر مبدل شد و مردم به چنین اشخاصی نگاه های بسیار بدی می کنند تا فرد از رفتار خود شرمنده شود.

آیا روزی فراخواهد رسید که فردی در ایران پس از طرح چنین اخباری در جمع های دوستانه، با چنان واکنش های مستقیم یا غیرمستقیمی مواجه شود که احساس شرمندگی کرده و در میان طرح موضوع سکوت کند؟ آیا کنجکاوی نسبت به موضوعات اخلاقی با چنین تقبیحی گره خواهد خورد یا دهه های بعد با ذکر موارد دیگری، به مرور همین فضای رسانه ای متاثر از مطالبات افکارعمومی خواهیم پرداخت؟!
 




:: موضوعات مرتبط: تازه ترین خبرها , ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








سلام این وبلاگ وبلاگیست متفاوت، چون در آن از شیر مرغ تا جون آدمیزاد پیدا میشه. موضوع اصلی این وبلاگ sms و آهنگ و اخبارو فیلم و عکسه ولی موضوعات دیگه مثل vpnوساکس هم بعضی مواقع دیده میشه. ایشاالله خوشتون بیاد...فقط نظر یادتون نره در ضمن کپی کردن از مطالب این وبلاگ فقط با ذکر منبع مجازه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همه چیز دونی و آدرس mahdans.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com