داستان طلا و ارز در سال 91 داستان مهیجی است که مرور آن بعد از یک سال نشان میدهد که چگونه یک بازار در واکنش به فضای متغیر اقتصادی میتواند به مرکز توجهات افکار عمومی تبدیل شود. به گونه ای که تقریبا در سال 91 هر فردی از هر طبقه و هر قشری اگر نه هر روزه اما هر هفته از بهای طلا و ارز سوال میپرسید. مروری بر اتفاقات این عرصه در سال 91 نا گفته های بسیاری در خود دارد.
به گزارش تابناک، بدون شک در سالی که گذشت موضوعات اقتصادی بسیاری در کشور وجود داشت ه مورد توجه افکار عمومی داخل و خارج واقع شد و تاثیرات بسیاری بر معیشت ایرانیان گذاشت. از موضوع توقف هدفمند سازی یارانه ها تا تحریم های غرب و افزایش نرخ تورم و ارز و طلا. اما در این میان شاید آنچه بیش از همه درگیری مردم و افکار عمومی را به شکل روزمره به خود جلب کرده بود، موضوع طلا و ارز بود.
این امر ناشی از چند عامل اساسی بود. همزمان با شروع بحث تحریم در کشور، بالارفتن انتظارات تورمی در جامعه منجر به آن شد که بسیاری از افراد شروع به سرمایه گذاری بر روی طلا و ارز کرده و با خارج کردن سرمایه خود از بانکها و بخشهای مولد اقتصاد همچون بازار سرمایه، آن را روانه بازار ارز و طلا کنند.
از سویی حجم بالای نقدینگی در جامعه و عدم وجود سیاستهای صحیح اقتصادی و پولی در کشور حرکت روان و مداوم سرمایه ها به سمت بازار طلا و ارز را ممکن ساخت و در نتیجه به یکباره طلا و ارز توانست نقطه تمرکز جامعه را به عنوان یک بازار اصلی از آن خود سازد.
از افزایش تحریمی تا کاهش تحریمی
با شروع تحریم های غرب بر علیه کشور دولت و سیاستگذاران در مجلس، اقدام به اتخاذ تصمیماتی کردند که هرچند در منطق صحیح بود اما در روش کاملا اشتباه و آسیب رسان بودند. از جمله طرح مجلس و کمیسیون اقتصادی برای ممنوعیت عرضه ارز مسافرتی و دانشجویی.
منطق پشت این تصمیمات جلوگیری از هدر رفت ارز کشور بود اما اشتباه در روش آنجایی بود که حذف یکباره این عرضه، بدون در نظر آوردن حجم تقاضایی که از طریق آن به بازار آزاد روانه میشود و بدون از بین بردن ملزومات آن، منجر به افزایش مجدد نرخ ارز در بازار آزاد شد.
هنوز تبعات این تصمیم ها بر بازار به پایان نرسیده بود که دولت اقدام به اولویت بندی واردات و تخصیص ارز به آنها کرد. داستان اولویت بندی البته داستانی پیچیده بود و سررشته های آن به طرح راه اندازی بورس ارزی باز میگشت. بورسی که البته هیچ گاه راه نیفتاد تا فرزند کوچک شده اش، اتاق مبادلات ارزی، جای آن را بگیرد.
تصور دولت بر این بود که از کانال اتاق مبادلات خواهد توانست مدیریت ارز را به شکل کلی در دست بگیرد و نرخ مبادلاتی را به عنوان نرخ ارز اصلی در کشور جا بیندازد. اما هیچ گاه دولت به این امر پی نبرده بود که عدم عرضه ارز به میزان کافی به وارداتی که به ارز قیمت پاین عادت کرده و بد عادت شده است از یک سو، و مکانیزم تند و پیچیده تخصیص ارز که عملا منجر به هزینه های اضافی برای وارد کننده میشود، از سوی دیگر، منجر به آن خواهد شد که باز هم بازار آزاد قبله وارد کنندگان باقی بماند.
در نتیجه نرخ ارزی که چندی پس از راه اندازی اتاق مبادلات ارزی میرفت تا کمی آرام بگیرد با مشاهده ضعف اتاق مبادلات مجددا افسار پاره کرد و برای مدت زمانی تقریبا طولانی اثبات کرد که خیال پایین آمدن از 3 هزار تومان را ندارد.
بقیه مطالب را در ادامه مطلب بخوانید...
در یک ماه اخیر و بعد از مذاکرات آلماتی و شایع شدن اخباری مبنی بر حذف زود هنگام و تدریجی تحریم ها، بازار با یک شوک ناگهانی مواجه شد و شاهد سقوط شدید بهای ارز طی 2 روز متوالی بود. به گونه ای که در این دو روز بهای ارز حدود 400 تومان افت کرد.
هرچند مشخص شد که این اخبار از پشتوانه چندان قوی برخوردار نیست و حداقل جزئیات آن هنوز مشخص نشده و بازار مجددا به حالت اول آن بازگشت، اما همین امر ماهیت بازار و اثر عرضه و تقاضا و کنش روانی در آن را به خوب نشان داد. موضوعی که اگر مسئولان هشیار باشند به خوبی از آن برای کنترل بازار میتوانند بهره ببرند.
:: موضوعات مرتبط:
تازه ترین خبرها ,
,